هپلی ِ‌ لجباز ِ‌ خواستنی

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

نصفه شبی

بی خوابی زده به سرم .. خونه تنهام .. فردام کلی کار دارم که باید انجام بدم .. امروز بیخودی با هم دیگه بحث کردیم ولی زودی آشتی شدیم :) مرض داریم گاهی اوقات .. البته من گیرای الکی میدم ولی واقعا دست خودم نبود .. دیگه از دست خودم خسته شدم .. تقصیر مانجو هم هست البته .. یه کاریو 1000 بار بهش میگی نکن ولی انجام میده .. نه از سر لجبازی ..کاملا معلومه که ناخواسته !! ولی خب باعث میشه من حساس شم .. خدایا این افکار منفی و مضر رو از وجودم دور کن :* آمین !!

گشادیسم ناخواسته

امروز به طور کلی به استراحت گذشت .. البته ناهار ته چین درست کردم ولی خب آشپزی هم یه جورایی واسه من استراحته چون خیلی دوسش دارم .. همش ولو بودم رو مبل و پای لپ تاپ .. عصرم رفتم آرایشگاه موهامو کراتینه کردم !! کاش میشد یه کم حال داشته باشم ۴ صفحه درس بخونم .. این ترم داغونم کلن ..

خرید ِ زمستانی

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

سخت ترین تصمیم

دیشب قرار شد بازم به هم فرصت بدیم . فردا قراره از یه مشاور وقت بگیرم که دوتایی بریم . امیدوارم خوب باشه واسمون .. و اینکه دیشب کلی دوتایی گریه کردیم .. قربون اون قطره های اشکش که گوله گوله سر میخورد رو صورتش .. نمیدونم چرا هر کاری هم کنه بازم من انقدر دوس دارم این بیشرفو !!!